۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

علی غصه

خدا بیامرز دایی اسد تعریف میکرد، قدیم ها یک علی بود که غصه همه را میخورد. اگه یکی سرش درد میگرفت و علی میفهمید غصه میخورد، اگه یکی پاش درد میگرفت علی غصه میخورد، اگه بارون میشد علی غصه اش میگرفت اگه آفتاب میشد علی غصه اش میگرفت، سرد میشد، گرم میشد، علی غصه اش میگرفت. واسه همین، همه صداش میزدن علی غصه!

یکی روز دیدن علی غصه، یک گوشه کز کرده و زانوی غم بغل گرفته. گفتن علی غصه امروز چی شده؟ گفت خر همسایه زاییده، ولی کره اش یک پا نداره! گفتن خب چه کارش به تویه؟ گفت اومدیم این خر خواست از کوچه رد بشه و نتونست به من گفتن بیا زیر پاشو بگیر؛ من که توان ندارم زیر پای خر را بگیرم...!

حالا حکایت علی غصه شده حکایت نگرانی این روزهای من!

_________________

مادر یعنی چراغ خونه یعنی گرمی شبای سرد و خنکی روزهای گرم.

_________________

عباس امروز مردی را معنا کرد، برادری را اثبات کرد، شاید توی تاریخ کسانی باشن که جلوی ظلم سرخم نکردن، اما تا پای جون پای برادرت وایسی خیلی حرفه! کربلا را عباس کربلا کرد. به امام حسین غبطه میخورم نه به شجاعتش، به یارانش، به ابوالفضلی که سالار لشگرش بود. 

یک کاری کن که میتونی‌!

_ بیاید یک کاری کنیم، اینکه وقتی از هر دری خسته میشیم فوری در بلاگمون را نبندیم! آخه این بلاگ چه گناهی کرده که اول از همه باید قربونی بشه‌! 

_خب یک کار مفید هم انجام بدیم، برای فهمیدن و فهمیده شدن و فهمیده شدن! مطالعه کنیم، لذتش دو چندان میشه!

کتاب! کلمه شیرینیه، نه؟ بیاید هر روز چند دقیقه، بدون سقف و بدون مرز! از خوندن کتاب لذت ببریم! نیازی نیست حتماً بگی n ساعت یا فلان قدر صفحه! فقط کافیه کتابی که دوست داری را دستت بگیری و چند تا صفحه اش را ورق بزنی، عمیق یا سطحی! اونوقت مثل یک دوست خوب دستتو میگیره و با خودش میبره! 

خوش اومدین
گاه نگاری یا کرونولوژی علمی برای اختصاص رخدادها در تاریخ‌های دقیق وقوع آنهاست.
به عبارتی منظم کردن و چینش وقایع از ابتدا به انتها یا برعکس.
اما گاه نگاری من نه علمی است نه چینش خاصی دارد و فقط گاهی می نگارم!
آرشیو مطالب
پیام‌های‌ کوتاه