ونک پارک

باز هم در جست و جوی کار این بار در ونک پارک!

صبح یکشنبه؛

الو؟ سلام دکتر... میخوام برم ونک پارک میدونی کجاست؟

_ زیاد سمت ونک و اوتوبان همت رفتم ولی همچین پارکی ندیدم تا حالا!

خوب میرم ونک یکجوری پیداش میکنم!

بعد توی گوگل سرچ کردم،فهمیدم ونک پارک دوتا برج مسکونی تجاری هستند سمت ونک.

از سر خیابان شیخ بهایی تا ونک پارک را باید پیاده میرفتم، باد سردی میوزید و حس پیشروی در قطب جنوب را داشتم! پیاده روهای بالا شهر هم که دیدین، آدم هاش را ملخ خورده، همه شان سوار ٢٠٦ توی خیابون تخته گاز میرن. برای خودم بلند بلند آواز میخوندم، انتهای خیابون که رسیدم وایسادم تا تابلوها را بخونم، فهمیدم که تنها نبودم و یک خانم با خنده از کنارم رد شد! فکر کنم از زیر زمین سبز شده بود یا شاید هم از روی پل پریده بود، هرچی بود از کاری که کرده بود خوشحال بود.

شرکت یک ساختمان سه طبقه بود که کارشون تا جایی که من دیدم، ناهار خوردن، نقد فیلم، بحث سیاسی و صحبتهای خاله زنکی و چاپلوسی بود، الباقی کارها هم به عهده آبدارچی بود! البته هر چقدر کارمندان بی قواره بودن اما منشی  آنجلینا جولی را توی جیب میگذاشت. قرار مصاحبه گذاشتیم و ...

سر خیابان جوان سیه چرده و قد بلندی با دستهای سیاه و دو تا ساک پر از پلاستیک و ... جلومو گرفت و گفت یک بربری برام میخری؟ گفتم هنوز خودم ناهار نخوردم.رفتم توی یک ساندویچی، سفارش غذا دادم و خواستم دو تا نون از این سفیدها! هم بده ( غذاهاش گرون بود خوب! ولی خوب بود) نون ها را گرفتم و رفتم بیرون، دیدم اون جوون هنوز ایستاده، رفتم جلو و گفتم اینم نون که میخواستی! ازم گرفت و گفت ممنون ولی من بربری میخواستم!  تازه فهمیدم چی میخواد، بربری چنده؟


پی نوشت: پست قبلی را حیفم اومد پاک کنم، ممنون از محبت هاتون :)