شنیدنِ صدای پارس سگ ها از پنجره اتاقم، تصویری از سالها پیش را برایم زنده میکرد همان شب کذایی در شیراز که همه حیوانات از سگ و گربه به صدا درومده بودن. نیمه شب زلزله سختی اومد و کومره سرخی در چند کیلومتری شیراز با خاک یکسان شد. 

بیدار شدم و به مادرم گفتم: به گمانم امشب زلزله میاد. در جوابم گفت: من هم شنیدم، شاید! گفتم: لباس های گرمتون را بگذارید سردست؛ لبخندی زد و گفت: یعنی مهلت میده که لباس گرم بپوشیم؟

الله اعلم!