چند وقتی از ورود کرونا به کشور نگذشته بود که یک روز عصر به سرم زد به مناسبت روز پدر برای پدرم یک کوادکوپتر تهیه کنم و بعد از کار رفتم سمت صالح آباد(بازار اسباب بازی)؛ بعد پیش خودم فکر کردم پدرم پیش خودش چی میگه؟ بعد از بیش از نیم قرن عمر رفتم براش اسباب بازی خریدم؟ پس بیخیال شدم و  با ترس و لرز از شیوع کرونا یک لیوان دمنوش از اولین مغازه خریدم و  توی ماشین درحال متواری شدن بودم که پشت فرمون چشمم به یک لیوان دمنوش خیلی قشنگ افتاد! خب توقع ندارین که بی خیالش می شدم؟ پارک کردم و پیاده شدم، اول خواستم مثل دورران مهدکودک با فروشنده معامله کنم و به ازای لیوان دیگر لیوانش را بگیرم اما ظاهرا از من هفت خط تر بود و لیوان زپرتیش را حتی گرون تر بهم فرو...خت! 

وقتی رسیدم خونه طبق معمول روزهای اول کرونا مشغول ضدعفونی شدیم و رفتم دوش بگیرم! تا برگشتم پدرجان زحمت کشیده بودن هردو لیوان را قطعه قطعه شسته بودن و دسته و شیشه و درپوش هر دو را قاطی کرده بودن و مجبور شدم خودم جدا شون کنم اما شیشه اشتباه توی دسته ی اشتباه گیر کرده بود برای خارج کردن اون مجبور شدم هر دو شستم را ته شیشه بگذارم و با اولین فشار شیشه شکست و هر دو شستم خیلی ناجور برید، این وسط مادرم شاکی بود که چرا سر سینک کار نمیکنی و سر میز ایستاده بودی تا همه جا را کثیف کنی و خون مثل فیلم کیل بیل! از دستهام می چکید؛ بالاخره اون شب با اون دکتر دیوانه! دستهام چند تا بخیه خورد (دست چپم را بدون بی حسی بخیه زد، یاد فیلم سکوت بره ها افتادم) و باند پیچی شد. 

حالا شما فکر کن وزارت بهداشت هی چپ و راست پیام میده دستهاتو بشور بدبخت، دستهاتو بشور ، نشوری میمیری و تو حتی نمیتونی دستهات را زیر آب بگیری چه برسه که اون مدلی بشوری! یک سری ها هم چس ناله میکنن وای مردیم انقدر دستهامونو شستیم اه!

سه روز بعد که رفتم سرکار بچه ها داشتن آماده میشدن واسه تجهیز محل اسکان پزشکان بیمارستان مسیح دانشوری و همه آماده رفتن و چشم امیدشون به من! سرپرستمون یک نگاه به من کرد و گفت خب حضرت عباس هم میمونه اینجا تلفن ها را جواب میده... 

خلاصه اینکه اونایی که این مدت از قرنطینه و این لوس بازی ها شاکی بودن خواستم بگم اگه لااقل میتونستین و میتونین همون دستهاتون را هم بشورید زیاد ناشکر نباشن . 

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

دعا که یادتون نرفت توی این شب ها؟ 

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

شرایط برای بعضی خانواده ها خیلی سخت شده این روزها هر کمکی از دستتون  برمیاد دریغ نکنید، این حضرات فقط به فکر جیب های پرنشدنی خودشون هستن، به فکر هموطن هامون باشیم. یا علی

----------------------

امید