پرستار میگه: مریضت باید بستری بشه، بد حاله!

مرد دستی توی ریش های سفیدش میکنه و میگه: هزینه اش زیاد میشه؟
پرستار میگه: آره یک کم زیاد میشه، با این دفترچه(بیمه سلامت)
مرد میگه:خب مرخصش کنید!
پرستار همینطور که توی دفترش اسامی مریض ها را وارد میکنه میگه: نمیشه آقا، حال مریضتون خوب نیست باید تحت نظر باشه.
مرد نگاهی دوروبرش میکنه میگه: خانم من ماهی هشتصد تومان حقوق میگیرم، چهار صد تومان میدم اجاره خونه، با کدوم پول بستریش کنم؟
پرستار میگه: خب زنگ میزنم آمبولانس خصوصی برسونیدش بیمارستان دولتی!صحبت میکنم کمتر بگیره ازتون.
باز مرد میپرسه: چقدر میشه؟
پرستار دفترشو میبنده و عینکشو میده عقب تر میگه: آمبولانس خصوصی 250تومان میگیره ولی من صحبت میکنم کمتر بگیره!
... با آژانس میبرمش، مریض خودمه میخوام بمیره....
.
.
.
خانم نذر کرده امسال واسه بچه اش طبل بزرگتر بخره، بره واسه امام حسین طبل بزنه....
حسین هر روز در این شهر میمیره!