دیروز، هوا همچنان بالای چهل درجه بود و اصلا هم خیال پایین اومدن نداشت، توی این گرما فقط چند تا چیزه که میتونه من را از خونه بیرون بکشه که  یکیش دکتره مو هست! خانم منشی به مادرم گفته بود بین ساعت 4 تا 8 عصر تشریف بیارید تا بین مریض ها بفرستمتون داخل! بالاخر ساعت 4 با حسام( پسردایی ) حرکت کردیم و تا میدون آزادی توی تاکسی تقریبا نیم پز شدیم! هنوز تا چها راه شیخ بهایی خیلی مونده بود، اما مزیت باقی مسیر این بود که با بی آر تی میرفتیم و  بی آر تی کولر داره! بالاخره جناب بی آر تی( حسام بهشون میگه فشار تی ) تشریف آوردن و سوار شدیم، نزدیکهای انقلاب صدای عجیبی از عقب ماشین اومد و کولره نازنین نیمه جان شد، باز هم جای شکرش باقی بود که تموم نکرد. خلاصه بعد از کلی داستان رسیدیم مطب دکتر حسن صیرفی ( متخصص پوست و مو زیبایی ) منشی با همون خنده ی همیشگی از ما استقبال کرد و حسام هم که همکلاس پسر دکتر هست خودش را معرفی کرد که توفیر چندانی حاصل نشد! بگذریم که به نظر میومد نسبت به قبل تغییراتی در فیزیک منشی به عمل آمده و کلا کمی برجسته تر شده، اما به هر حال مطب زیبایی هست و نیاز به یک مدل یا نمونه،خوب چه نمونه ای بهتر از یک منشی میانسال! بالاخره پارتی بازی جواب داد و منشی نویت را به ما رسوند. بعد از احوالپرسی، دکتر یکی دو سوال پرسید و قبل از اینکه جواب بدم، نسخه را نوشته بود و فقط به نشانه ی اینکه بله پسرجان نگفته خودم میدانم سرش را تکان میداد، دکتر است دیگر، آن هم از نوع استاد سال پنجی های دانشگاه تهران. البته داروها همان هایی بود که نسخه پیچ داروخانه ی محل هم تجویز می کنه، منتها نسخه پیچ 35 تومان حق ویزیت نمیگیره! اما به قول حسام اینطوری فردا که کچل شدی غصه نمیخوری که شاید دکتر متخصص می توانست معجزه کنه.در آخر ممنونم از طرح بیمه ی سلامت که نسخه ی من با دفترچه سلامت 95 تومان و نسخه ی حسام بدون دفترچه 85 تومان شد، البته کاربردش اینه که دکتر کاغذ های خودش را حروم نمیکنه!