باز شدن پنل بیان و مرکز مدیریت برام مثل اتاق کنترل یک سفینه فضاییه! دوست دارم باهاش از زمین و آدم هاش دور بشم .

 به اون سیاره هایی سربزنم که رنگ و بویی از خیال داره، یک دنیای جدید داره و کلی قصه های قشنگ. 

لیوان بابونه دم کرده را دست میگیرم و طعمش را با قند مزه مزه می کنم و از نوشیدنش لذت میبرم . ستاره های روشن را یکی یکی زیر و رو میکنم و هرجا که چراغی روشن بود فرود میام و لا به لای نوشته ها چرخ میزنم.

توی دنیای یکی برف میاد و از ذوق بالا و پایین میپره، توی سیاره بعدی یک اتفاق نو افتاده صاحب سیاره خوشحاله. توی سیاره بعد یک مادر یک گوشه کز کرده و منتظره انگار و ....  

نگذاریم دیگران دنیامون را خط خطی کنن، دنیامون را همون شکلی بکشیم که دوست داریم.