تلویزیون را روشن میکنم میزنم شبکه دو سریال ببینم، یک کارگاه نجاری که رو به ورشکستگی رفته، یک نفر که میخواد درستش کنه اما نمیشه، جنگ و دعوا بین نیروها، جنگ با زن برسر بچه دار شدن و حتی خرید یک گونی برنج، بحث تلفنی با برادر بر سر بیکاری با مدرک لیسانس و معدل بالا، بی پولی برای خرید برنج و...(این قهرمان قصه است تازه)، (نفر بعدی یک کارگره) خواهرش زنگ زده و میگه بابا مریضه و باید بیاد تهران عمل کنه و اون میگه یک 200،300 تومانی دارم...!
به قول مادرم غمباد آوردم با این هم محتوای سریال های این روزهای صدا و سیما.  یادمه قدیما، هرشب یک یا دو تا سریال طنز از شبکه دو و سه پخش می شد و صدای خنده توی همه خونه ها بلند بود، اما چی شد که مشکلات این روزها از لابلای فیلم های صدا و سیما هم نشت کرد؟