رفتن همیشه بوی تازگی میده، بوی زندگی، نوید روزهای خوب و اتفاقات تازه. رفتن یعنی شروع دوباره، بستن دفتر کهنه و نوشتن توی دفتر تازه. رفتن یعنی یاد بگیری به این دنیا دل نبندی! رفتن یعنی یک فرصت دوباره. رفتن یعنی توکلت علی الله، رفتن یعنی...

روزها یکی یکی گذشتن تا اثاث کشی ما مقارن شد با سه آبان یعنی روز تولد من و احتمالا امشب آخرین شبی ست که توی این خونه هستم، خونه ای که حالا یک تکه از زندگیم شده!

 دل کندن از چیزی که چند سال باهاش زندگی کردی سخته ولی همیشه این رفتن ها به من یاد داد که اگه یک جا بمونی میگندی، اگه خطر نکنی و ریسک رفتن را به جون نخری، بعدها حسرت میخوری! حسرت اتفاقاتی که میشد بیفته و نیفتاد! حسرت روزهایی که میشد بیاد و نیومد و حسرت کارهایی که میتونستی انجام بدی و ندادی! 

خلاصه اینکه رفتن یعنی رفتن اما تا فرصتی هست.