ایام دانشجویی یک دفتر داشتم که هر وقت یک جمله قشنگ میشنیدم یا جایی می خوندم،اون تو می نوشتمش تا بعد ها یادم نره و ازشون استفاده کنم.اعتراف می کنم که بعضی از جمله ها را هم از خودم در میاوردم و می نوشتم که لااقل برای خودم تاثیرگذارتر بودن، چون یاد تجربه های شخصی ام یادم می افتادم ولی دوستایی که دفتر را میخوندن وقتی به اون جمله ها میرسیدن میگفتن اینو دیگه کی گفته؟

امروز اتفاقی با دیدن یک جمله قشنگ یاد اون دفتر افتادم ولی حالا نه میدونم اون دفتر کجاست و نه چیز زیادی از نوشته هاش یادم میاد.

واقعا ما حافظه مون ضعیفه یا این جملات اینقدر تاثیر گذار نیستن؟ یا شاید مثل مُسَکِن میمونه و زود اثرش میره و باید همیشه جلو چشممون باشه تا مدام به یادشون بیاریم. یا شاید هم نه اصلا نوشتن و خوندشون کار بیهوده ای هست؟

جمله ای که خوندم این بود: هرگز وسوسه نشوید که ابتدا کارهای جزئی را انجام دهید، این کار ممکن است همه زحمات شما را به باد دهد.
پی نوشت: این پست چند روز پیش نوشتم ولی انتشار ندادم تا دوباره امروز این ضرب المثل را خوندم و به جوابم رسیدم؛

خواندن نسخه کسی را شفا نمی دهد.